منتظرم تا بياي

بازم خونه تکونی.....

سلام دختر نازم. ديگه بعد اون كابوس دلو دماغ نوشتن نداشتم. هر چند تو دفترت يه چيزايي برات مينويسم اما در كل ديگه حالو حوصله قبلو ندارم، درسته خيلي آرومتر شدم اما هنوز وقتي يادت ميوفتم يا ازت حرف ميزنم گونه هام داغ ميشن و راه گلوم تنگ ميشه! اما هميشه تسليم خواست اون ارحم الراحمينم، ميدونم انقد مهربونه كه هميشه بهترينو نصيبمون ميكنه ميدونم اون فرشته كوچولو تو نبودي گلم و خدا اينبار تو رو بهم هديه ميده. و اما بگم از اين روزاي آخر سال كه بر خلاف اينكه آدم فكر ميكنه سال تموم شده و كارا تموم شده بر عكس انقد كار ريخته رو سرمون كه خدا ميدونه، تو اداره كه بايد برنامه عملياتي كه تعهد داريم در طول سال انجامش بديم رو به پاي...
23 بهمن 1393

پري ناز كوچولو.....

سلام به همه اونايي كه انقد خوبن كه حتي قادر نبودم در مقابل محبتاشون چيزي بنويسم. ميدونم همه نگرانم بودين چون اين ذات ما آدمهاس كه مهربون باشيم و خوب و اگر بعضي ها غير از اين رفتار ميكنن خلقتشون مشكل نداشته بخاطر تربيت و اجتماعه كه تغيير كردن. خلاصه اينكه تا حدودي بهترم. اما الان نيومدم گلايه كنم يا از غم دلم بگم اومدم بگم شايد تو همين روزا يه فرشته ناز زميني شده شايد قراره بشه چون از مامانش هنوز خبري نيس و اين يعني خبراي خوبي در پيشه، اون فرشته ناز پري ناز كوچولو دخمل گل دوست عزيزم نادياس. از روي روز شمار وبلاگش احتمال ميدم الان ايشالا به سلامتي تو بغل ناديا جونه. دلم برا ديدنش لك زده اميدوارم زود بياد عكساشو نشونمون بده تا خيال همه راحت شه...
20 دی 1393

تبریک میگم....!!!!

عزيز دلم اومدم به همه اوناييكه نه از بودن تو بلكه از رفتن تو خوشحال شدن و جشن گرفتن و يواشكي تو گوش بقيه پچ پچ ميكنن و از داغي كه به دلم نشست به عنوان هديه الهي برا خودشون و تنبيه برا من حرف ميزنن تبريك بگم! اومدم بگم خوشحالم لااقل داغ دلم تونست خوشحالشون كنه! اومدم بگم خداي منم بزرگه! اومدم بگم اين خواست خدا بوده و منم از خواست خدا خوشحالم حتي اگر لحظه اي فكر كرده باشم كه حقم نبوده! اومدم بگم سكوت من به اين معني نيس كه از اطرافيانم و كاراشون راضي هستم! اومدم بگم خدا زبون كسي ميشه كه سكوت ميكنه و دير يا زود جوابشونو ميده! اومدم بگم خدايا؛ خودت دادي خودتم گرفتي، خودت بهتر از هر كسي ميدوني صلاح ما تو چيه. جز مصلحتت هيچي نميخوام اما به هر كس ان...
15 دی 1393

دلم برات تنگ شده...

عزيز دلم يه دنيا دلم برا بودنت تنگ شده، يه دنيا دلم برا لمس كردنت تنگ شده، دلم برا صبح هايي كه با تو بيدار ميشدم و شبايي كه با تو ميخوابيم تنگ شده، دلم برا حس قشنگي كه بخاطر بودنت بهم هديه شده بود تنگ شده! كي ميدونه اون روزا بازم تكرار ميشن يا نه؟! كي ميدونه اون حس بازم بر ميگرده يا نه؟! دلم خيلي برات تنگ شده، انقد كه هنوز داغ رفتنت رو دلم تازه س، هنوز وقتي يادت ميوفتم بي اختيار اشكام كاغذاي روي ميزو خيس ميكنن، هنوز دلم ميسوزه، خيلي خودمو كنترل ميكنم كه روزارو نشمارم كه الان چند وقتت شده بود. خيلي دلم برات تنگ شده، خيلي زياد......!!!!!!
13 دی 1393
1038 11 22 ادامه مطلب

بدون عنوان

ماماناي عزيز لطفا براي راي دادن پيغام نذارين حالم اصلا خوب نيس نميتونم به كسي راي بدم شرمنده تون ميشم. ممنونم
4 دی 1393

فرشته پاك كوچولو خداحافظ...

سلام فندق ماماني، سلام عشق كوچولوي ماماني، سلام گل قشنگم، سلام كوچولوي بهشتي ماماني بهشت خوش ميگذره ماماني؟ چطوري دلت اومد ماماني رو تنها بذاري؟ از روزي كه نشستي تو دلم تمام خوابام روياي صادقه شده بودن. تو تو هفته ششم رفتي پيش خدا و من تا هفته دهم باهات حرف زدم و زندگي كردم، دلت برا ماماني نسوخت اينهمه وقت باهات حرف ميزدم و پيشم نبودي؟! دقيقا همون هفته بوده خواب ديدم اما حس قشنگ داشتنت اجازه نداد باورش كنم. خواب ديدم با كلي خون سقط شدي با خودم گفتم خون خوابو باطل ميكنه اما نكرد، همون موقع قلب كوچولوت از كار افتاده بوده. گذشت تا جمعه كه باز خونريزي كردم دكترم گفت بايد ببينمت، دوشنبه قرار بود بريم با بابايي صداي قلبتو بشنويم و چون دستگاه خا...
4 دی 1393

........

سلام دوستاي عزيزم. تا يه مدت آخرين پست كه رمز دارم هس آخرين پسته و تمام مطالب به صورت سريال تو همين پست نوشته ميشه, وقتي رمز رو برداشتم پست جديد ميذارم. به دوستايي كه قبلا رمز داشتن بازم رمز ميدم. با آرزوي بهترين ها براي تك تكتون.
27 مهر 1393