الهي .........
الهي ..... با خاطري خسته, دلي به تو بسته, دست از غير تو شسته, در انتظار رحمتت نشسته ام, ميدهي كريمي, نميدهي حكيمي, ميخواني شاكرم, ميراني صابرم, الهي احوالم چنان است كه ميداني, اعمالم چنين است كه ميبيني, نه پاي گريز دارم و نه زبان ستيز, الهي مشتي خاك را چه شايد, از او چه برآيد, و با او چه بايد؟! مبادا رهايم كني يا الرحم الراحمين ...
نویسنده :
زهرا
10:17