زهرا جون نمی دونی چقدر برات خوشحالم
زود بیا مفصل بگو چی شد؟
همسر رو سوپرایز کردی؟
آزمایش هم دادی
بیا که حسابی مشتاقم
از این به بعد وبلاگت خوندنی تر میشه
سلام مائده جونم. دختر معلومه كجايي ببخش مجبور شدم اينطوري جواب بدم چند روزه حيفم مياد پاكش كنم اما انقد خودمو خوردم آخه وقتي آدم برميگرده ميبينه از نظرش اثري نيس ضد حال ميشه.
ميدوني چقد دنبالت گشتم از خيلي ها پرسيدم, هفته اي چند بار بهت سر زدم, نگرانت شده بودم گفتم دليلي نداشت پاك كنه!!! آخه دختر خوب آدم بخاطر چند تا آدمه.....وب خاطرات بچه شو پاك ميكنه؟ با اونهمه ذوق و شوق لحظه به لحظه همه چي رو نوشته بودي فكر ميكني ما مزاحم نداشتيم؟ عزيزم هر دنيايي برا خودش دردسرم داره مشكل اين دنياي مجازي هم مزاحم هاي حرفه ايشه. تا حالا تو چند تا از وب ها ديدم اين مشكلو داشتن منم داشتم يادت نيس؟! لااقل يه ايميلي چيزي بده با هم در ارتباط باشيم. دلم برات تنگ شده همينطور برا ديدن روي گل مسيحا جون, همين اسمو گذاشتين آره؟ چطور با خودت فكر كردي ممكنه فراموشت كنيم يعني ما انقد بي وفا بوديم خبر نداشتيم!!!منتظرتم بازم بهم سر بزن
عزیزمی زهرا جون شما انقدر بامعرفتی که حتی من پیشت نمیومدم پیشم میومدی عزیزم همیشه موقع شیر دادن یاد شما هستم به جان پسرم که خدا بهت یه دخمل( چون خودت دوسداری)وگرنه سالم و صالح بودن اولین شرط گلم بهت ببخشه
من خیلی کم طاقتم بخاطر همین پاک کردم
آره اسمشُ همون گذاشتیم
اینم عکس گلم
ایشالاه یبار عکس فرشته خودتو بزاری من لذت ببرم
ایمیلمُ برات گذاشتم