خدایا..........
خدای من تو که مهربونتر از هر بنده ای حتی مهربونتر از مادر, مادری که با گریه هامون دنیا رو سرش خراب میشه, با خنده هامون دنیا براش از بهشت موعودت زیباتر میشه, مادری که وقتی مریض میشیم تب میکنه, مادری که شیره ی جونشو گوارای وجودمون میکنه, دنیاشو به پامون میذاره تا بشیم دنیاش, مادری که جوونی شو تو ثانیه های زندگی مون دفن میکنه تا برا خودمون کسی بشیم بعد یه روز میره جلوی آینه میبینه خوشگلیشو همون روز تولدمون با لباس سبز رنگ بیمارستان از تنش درآورده و تو بیمارستان جا گذاشته.
حالا از کجا بیارم پیشرفته ترین ماشین حساب دنیارو, تا مهربونیه مادرو ضربدر بی نهایت کنم تا حساب مهربونیه تو دستم بیاد. کاش ذره ای از درک خداوندیت تو وجود این کوچکترین اشرف مخلوقاتت بود تا بدون اما و اگر میفهمیدم که هرچی برام خواستی بهترین قسمتم بوده. کاش میشد طوری باهات حرف بزنم که کفر نشه, بماند که تو هم قصه ی نا نوشته دانی هم نامه ی نا گشوده خوانی, نیازی به توضیح دادن نیس خودم بعضی وقتا دلم از بعضی حرفام میگیره. اما نمیتونم نگم آخه بغض میشه جاده باریک نفسمو بند میاره.
ما بنده ها با اخلاق های مختلف, فرهنگ های متفاوت, توان مالی کم و زیاد هرچی که باشیم وقتی میخوایم به یه دوست چیزی هدیه بدیم کم یا زیاد تمام تلاشمون رو میکنیم بهترین رو هدیه بدیم, خیلی دقت میکنیم مبادا اون وسیله عیبو ایرادی داشته باشه. بارها تو خلوتم یا پیش دوستام یا تو نوشته هام ازت یه دختر سالمو صالح هدیه خواستم اما هرکس شنید و خوند بهم گفت ناشکری نکن, کفر نگو بذار هرچی خودش صلاح میدونه بده! حالا من از تو میپرسم تو که خدای منی, تو که از اون فرشته آسمونی بیشتر منو دوسم داری تو بگو مگه وقتی آدم از کسی هدیه میخواد یا یه چیز خاص دلش میخواد گفتنش گناهه؟ دلم میگیره از این فکر که دارم کفر میگم. فقط یه خواهش ازت دارم تو که از دلم باخبری توکه نیت واقعیم رو میدونی هدیه مو بی عیبو نقص بده تا به همه دنیا بفهمونم خدای من خدای تموم زیبایی ها و مهربونی هاس. قربونت برم خدا جون که یه دونه ای.